آبدارخانه
بالاخره اخراجی ها رو دیدم
با گذشت از این مسئله که اصلاً فضای فیلم فضای اون سالها نبود ( بجز برادر اون دختر خانم و اون حاج آقا شریفی نیا ) نمیدونم هدف آقای ده نمکی از اینکه کلی از جک های مصطلح روزمره کوچه بازار را ( البته با انتخاب آقای قاسم خانی ) بهمراه چند تا شعر ( با انتخاب آقای میر شکاک ) با استفاده از چند تا هنرمند واتقعی تبدیل به یک فیلم کرده بود چیست ؟ آیا ایشان معضلی را حل کرد ؟ آیا نسل امروز را با جنگ آشنا کرد و آشتی داد ؟ اون زمون هم شوخ طبعی تو بچه ها بود ، روحیه شاد بود ، اما این لودگی ها رو ما که ندیدیم ، بخدا اگر این فیلم رو کس دیگه ای می ساخت همین آقا مسعود براش آبرو باقی نمیذاشت ، در ضمن یادم رفت بگم که تا جایی که یادم میاد امثال همین آقا مسعود ( و شاید برادر همون دختر خانم ) همیشه کارشون این بود که بقیه را به بی دینی و صلاحیت نداشتن برای عضویت در بسیج متهم میکردند و قبل عملیات می آمدند مرخصی و تازه وقتی اونها رو با یه چفیه و کلی ریش و لباس نظامی می دیدی و میگفتی اخوی قبول باشی کجای منطقه هستی میگفت اهواز !
بهر حال دلم خنک شد که یک قرون هم به مسعود جون کمک مالی نکردم ، سی دی فیلم رو از کلوپ سر محل خریدم به 1500 تومن ناقابل و دلم خنک شد ، اینو داشته باش آق مسعود .
سلام و صد سلام ، بالاخره سال نو هم اومد ، آخر سال رو با آژانس شیشه ای حال کردیم و تو ایام عید گاه گاهی یادی از آقا رسول که بالاخره رفت ،
دستم بوی گل می داد ، مرا به جرم چیدن گل گرفتند اما کسی از خود نپرسید شاید گلی کاشته باشم .
سال نو را به همه تبریک میگم ، صد سال به این سالها و صد سال به اون سالها
یاد پدر و پدر بزرگ ها هم بخیر
چقدر دلم برای گل شمعدانی تنگ شده .....